سلام به همه ی دوستان امیدوارم حالتون خوب باشه
کی گفته خدا مهربانه ؟!
کی گفته به فکر بنده هاش هست ؟!
من این حرفها را قبول ندارم ، .
بگو ببینم اگر خدا وجود داشت .
آیا این همه مریض می شدند ؟
بچه بی سرپرست پیدا می شد ؟
این همه درد و رنج وجود داشت ؟
اگر خدا بود این همه زن بیوه و مطلقه وجود داشت ؟
« نه من نمی توانم خدای مهربانی را تصور کنم
که اجازه می دهد این چیزها وجود داشته باشد .»
مشتری لحظه ای فکر کرد اما جوابی نداد
چون نمی خواست جر و بحث کند .
پس از تمام شدن اصلاح سر و صورتش
خدا حافظی کرد و هنوز چند قدمی دور نشده بود
که دوباره به مغازه آرایشگری برگشت
و به آرایشگر گفت: به نظر من آرایشگرها
هم وجود ندارند ! آرایشگر با تعجب
گفت: این چه حرفی است ؟ من همین الان موهای
تو را کوتاه کردم . مشتری دوباره گفت:
« نه ، آرایشگرها وجود ندارند ، چون اگر وجود داشتند
هیچ کس مثل مردی که آن بیرون است با موهای
بلند و کثیف و ریش اصلاح نکرده و ژولیده پیدا نمیشد .»
آرایشگر با قیافه حق به جانب گفت:
« می دانی چیست ؟ موضوع این است
که مردم باید به ما مراجعه کنند تا اصلاحشان کنیم »
مشتری تایید کرد « دقیقا نکته همین است .
خدا هم وجود دارد تنها مشکل همین است
که ما به او مراجعه نمی کنیم . اگر به او و
دستورات او مراجعه و عمل می کردیم .
دیگر این همه درد و رنج وجود نداشت .»
قربانت گردم ،قصه همین است .
ببین ! خداوند در قرآن ، یعنی همان دفترچه
راهنما و به قول امروزی ها کاتالوگ زندگی
ما چه فرموده:« استعینوا بالصبر و الصلاه » ( 45/بقره)
از نماز و روزه کمک بگیرید .
به نظر شما عجیب نیست ؟!
من مشکل با همسرم دارم .
با فرزندانم مشکل دارم . پول کافی ندارم .
شغل پر پرستیژ ندارم. و از همه مهم تر
آرامش روان ندارم و روانه هر کوی و برزنم
و در خانه هر کس و ناکس می زنم آن وقت
به من بگویند برای حل تمام این مشکلات
از نماز کمک بگیر . آخر چطوری ؟
مگر نماز چه معجونی است که میتواند
شفا بخش همه دردها باشد ؟!
عصا به دستان را دیده ای ! بندگان خدا ،
یا پا ندارند یا پایشان دردی دارد که به
درد راه رفتن نمی خورد و اینجاست که
عصا برای آنها از اکسیژن هم کار سازتر است .
البته این را گفته باشیم که آدمهای زیادی
را هم دیده ایم که عصا را برای ادا در
آوردن به دست می گیرند و چه عصاهای
آبنوس و خراطی شده ای ! که باید گفت:
این طور عصا گرفتن مانند همان نمازهایی است
که بعضی بلکه بسیاری از ما می خوانیم
و ادای نماز خوانان را در می آوریم که این
اداها نیاز به قضا دارد و مثل غذاهای پفکی
فقط حجم معده را پر می کنند و هیچ ارزش
غذایی ندارند و به قول حافظ شیرین سخن:
« زهی سجاده تقوی که یک ساغر نمی ارزد » .
دست آخر اینکه: یادمان نرود .
اگر چه خداوند به ما عقل داده اما این
عقل به تنهایی به قول مولوی پای چوبین
است که با آن فقط می توان تا بقالی و نانوایی
و پاساژ سر خیابان رفت .
اما در مسابقه دو نمی توان شرکت کرد.
« پای استدلالیان چوبین بود
پای چوبین سخت بی تمکین بود » (مولانا)
دنیایی که به بیان زیبای امیرالمومنین (علیه السلام)
در دعای کمیل میدان مسابقه است «میادین السابقین »
باید در این میدان دوید بلکه جهید و
پرید تا از دور خارج نشد و درست به
همین دلیل نه تنها پا بلکه پروبال می خواهیم
آن هم یک پرطلایی .
«نماز همان پر وبال طلایی است برای پرواز »